۵/۰۷/۱۳۹۲

فرض
دستانم برای چیدنت کوتاه باشند

وتو در دورترین نقطه از من
و من در پشت میله های زنگ زده عقلانیت در سیاهچال چشمهایت اسیر
و فاصله بین ما طولانی تر از هر زمان و مکانی
اما
تو را بیش از هر خدایی سجده کرده ام
بیش از هر بتی پرستیده ام
و در یادت از هر آتشی عبور کرده ام
پس بگذار فاصله ها بمانند ،چون بلند ترین دیوار های شهر
من
عبور خواهم کرد
و در میان تن تو غرق به گناه خواهم شد
و لذت جهنم را در آغوشت خواهم چشید
بگذار مصلوب عشقت
من باشم

هیچ نظری موجود نیست: