زنگ را زده اند
بچه ها کلاسند
و ما
سر گرمِ تنظیم صف هایمان
ذهنم پوسید
از تکرارها
ماهی سیاه کوچولو ،کوراغلو
نگرانم
برای خودم ، تو و فردایی نا معلوم
زنگ زده ایم
در نقطه ای از صفر
سر اومد زمستون
زندانی ، ای اوج فریاد
قطارش عبور کرده است
ساعت هاست
و ما
منتظریم
در ایستگاه

قاطی کردم
نمی دونم؟
شاید داشتم
ولی امروز ،می لنگم
یه جور هایی
احساس می کنم
یه سیمم کمِ
شاید قطعِ
خسته شدم
از بسته بودن ،از این سیمهای بسته شده
بندهای جور وا جور
به پاهام ،دستام
به قلبم ،احساسم
به نخ رسیدند
پارش می کنم

معجزه اش را می بینم
در جهنمم
نه میان ، آتش و مذاب
زنده به گورمان می کنند
هر روز ،هر لحظه
افکار کلوخ شده تحجر
مردگانی که می میریم
در گناهانِ خویش
و
می سوزانند بامدادان
عشق را
میان شعله های سنت
باز به وقتِ اذان
نماز شگر می گذاریم
جهالت را

این خرِ مرادِ ،که می لنگه
نمی دونم؟
چه دخلی ،به حال و روزِ ما داره
خرجم لبریز شده از کاسه دخلم
به منو تو ،چه مربوطه؟
خرکیه؟
کدوم خرِ، که می لنگه
آخيش
چه هوای تازه ای
درها بازند؟
بوی یونجه تازه اومد
غلط نکنم
یه انتخابات دیگه ای
در راه

چه دستهایی پشت پرده است !؟
دیدمت
بیرون بیا ، ساک ،ساک
جوابم را بده
همانجاست
زیر همان نیم نگاهت
پنهان کرده ای
چرا؟
قهر که نبودیم !
بازی بود !؟ جر نزن
با شه ، چشم می گذارم
دوباره و دوباره
به یک شرط
پنهان نکن نگاهت را
از من
نازنینم

مادرم ،پدرم
چه مهربانانه ،فداکار شدند چون شیر
فرمانده ،یک ژنرال
هر دو عاشق ،
عاشقِ جنگ ،جنگیدن
کاسه ،بشقاب ،گلدان......همه ابزار جنگ
خانه ؟
نه ، میدانِ جنگ
من سربازِ مادر،خواهرم سربازِ پدر
شکست ، پایانِ این جنگ
پدرم ،به بردگي
فروخته شد ،
به نوکری زنی
مادرم،شد کٌلفتِ خانه دگري
من و خواهرم باختیم
شدیم اسیرانِ
اين جنگ

تر س را نعمت قرار داده ایم
هدیه ای برای بندگان
به قلبها حاکم شو
عقل را ضایع
ترس را نماز بگذار
گوسفندان را به چرا ، با سگان وچوپان
رستگاری از آنِ توست
و
حکومت از آنِ او
که ترس آفرید

انتخاب نشده اید ،انتخاب کرده اید
بذر بودن را
می بینم تو را
حتی اگر
در هزار لایه دیوار پنهانت کنند
می شنوم
اشگهایی که می گریند تنهایی ات را
می شویند غبار نا امیدی
سبز خواهی رویید ،در بهاران
از راه می رسد ،دور نیست
صدایش را خواهی شنید
می کوبد زمین منجمد اندیشه را
خواهی دید
روزنه های نور خورشید
هنگام فصلِ شخم
لمس خواهد کرد آن زرد روی عاشق را
آماده باش
برای روئیدن
سبز شدن
سبز کردن
دور نیست ، دیر نیست

کلاهی بر سرم نیست
کجاست؟
بر نداشتم
جز ،مقابلِ شما
سر تعظیم فرود آوردم
شاید افتاد
همونجا ، زیر پاهای شما
حواسم نیست
از همون شب ،که درخشیدید جای ماه
یا همون روز ،که خورشید اشگ می ریخت به پای شما
تو
فرزند ایرانی ،ایران سبز ما
کنون
زنجیر به پایت انداختند ،شدی فریاد ما
نمی دانم
کلاه داشتم ،تا به اون روزیا که نه؟
می دانم که امروز
سر تعظیم فرود آوردم
کلا هم نیست ، همونجاست
زیر پاهای شما
دوست من

بر تو ای پدر!؟ مادر!؟
بشنو......
فریاد کودک بر باد شده
کنار خیابان
گوشه سلول
کنج تنهایی
شاید
لحظه ای شهوت
یا پر کردن
لحظه های تنهایی
با خنده های من
یا شکستن سکوت با هم بودنتان
با گریه هايم
یا بهانه ای برای با هم شدنتان
برای اثبات کردن خود

و سن تکلیف پایان وظیفه
سپاس گویمت؟
سجده ات کنم؟
به پایت افتم؟
و روزی هزار بار شکرت کنم

با فریاد نفرینتان گویم
با خشم، لعنت بر شما می دهم
بر تو
تربیت کننده
حیوانم دیدی
با اشاره ای
بخندم
بایستم
بخوابم .....وبا عاشق شوم
اولین اعتراض
با فریاد هایت لرزه بر اندامم انداختی
اولین مقاومتم
طعم کمربند را
چون
حیوان
در زندانِ
تربیت
مرا در خود کشتی
نفرت ، آموختی
انسان بودم
حال ، عصیانگر
ولگرد
پای برهنه
گم شده
تاوان پس می دهم
تاوان تورا

فردا ، روبروی قاضی
تنها
منم ، محکوم
متهم پرونده
لعنت بر همه شماها
قاضی
اینک مرا دید ه ای
هنگامی که مرا تربیت کردن
کجا بودی؟
کور؟
يا مست؟!
آن هنگام که نفرت آموختم
کجا بودی؟
نا فرمانی آموختم
کجا بودی؟
لعنت بر شما
که باز تنهایم

بدون پدر مادر حتی خدا

چاکریم
بیخود ،
فردین بازی در نیار .
نه ژست بگیر،
من بمیرم ،تو نمیری
نه هل بده .
خودم می رم
فحش چرا؟
آدم نگشتیم ، اشتباه کردیم
بی جنبه بودیم ، بچگی کردیم
با یه قربونت برم ، قافیه باختیم
عاشق شدیم
حالا
گوه خوردیم ، غلط کردیم
جونِ آبجی تقصیر شما نبود
تقصیره منِ بی ظرفیتِ
غلط بود ، از اولش
غلط کردیم ، شد
بیت آخرش

ثانیه ها
خسته ز تکرار
آوازِ معکوس می خوانند
موشها
قفل ترس بر سوراخ
نقشه جنگ ، از خدا می خواهند
پرندگان
پر پرواز چیده اند
درسِ اخلاق به گوش جوجه گان می خوانند
دهانش آسفالت شد ،
جنگل
کوهِ سر بزیر و جنگلی بی شیر می خواهند
غافل،
بیدار می کنند ،سیلاب را
که
تغییر ز بنیان این نظم می خوانند

بنظرم وقتشه
استخاره کن
خوب اومد
برو
بد شد!
نمون
گوش کنی ، می شنوی
فریاد می کشه
از درونِ ،خودِ خودت
مانع که نیستم ،نبودم
پاک کن
یه لکه هم اونجاست
کفشات ،یادت نره
دستات هم پاک کن
حالا ، مچاله
بنداز یه گوشه
روزی، روزگاری
شاید بدرد خورد
نه اینکه اين تعريف منه
گوش کن
همونی که فریاد می کشه

1
بكش كنار
بي پرده ،
با من ؟ نه
با خودت
در ختان ايستاده مي ميرند
نه هميشه
چشمش كور، دندش نرم
خودش خواست ،هيزم بشه
2
به ايستگاه نرسيده ايم
گذشتيم
مچاله كردي آدرسش را؟
جهنم
ايستگاه بعدي
يه آدرس جديد
اما اين بار
رو كاغذ ننويس ،گم مي كني يامچاله
به خاطر بسپار
3
به احساسم دروغ گفتم
به اشگم چي؟
قلبم شگست
به تخ....ت
دروغ چرا؟
يكي بود ،اون تو نبودي
يكي نبود ،اونم من نبودم
به پايان رسيدي
بالا رفتيم ماست بود
پايين اومديم دوغ بود
قصه من و تو هم
كشك بود
خوشم آمدخوشم نیامد · · Unfollow Postفرستاده را پیگیری کنید · اشتراک‌گذاری · ویرایشویرایش · اکتبر 08

*
*
Forough Feili‏، Nasrin Bozorgmehr‏، Sarina Sh‏ و 125‏ نفر دیگر‏ نفر دیگر این را می‌پسندند.
* دیدن هر 2‏ اشتراک گذاری
*
o
Sayed Farid Shah Rafiee روکاغذننویس گم میکنی یامچاله،بخاطربسپار!

بسیارعالی،قشنگ ودلنشین!بخاطرسپردم.
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 03:56 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفراز این خوشتان آمد.
o
Meshkin Ghalam Azi ziba boddddddddddddddddd foghlaadeeeeeeeeeeeeeeeee
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 03:57 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Mandana Derakhshan عالی عالی عالی
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:03 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 2‏ نفردر حال بارگذاری...
o
Fariborz Mostafavi به پایان رسیدیم..بی آغازی!....ممنون
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:17 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Morthesa Kordian مرسی **مرسی
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:22 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Parham Sarkeshiki سپاس دوست من
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:24 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Nawid Akhgar شاعر گرامی نکته ها و یاد ها درختان ایستاده میمیرند علی ابادی
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:33 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Hassan Bassiri مرسی ممنون
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:33 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Sheila Farhang سپاس دوست من !
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:37 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Said Azad يكي بود ،اون تو نبودي
يكي نبود ،اونم من نبودم
به پايان رسيدي
بالا رفتيم ماست بود
پايين اومديم دوغ بود
قصه من و تو هم
كشك بود
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:40 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Mahmod Shaeda در ختان ايستاده مي ميرند...
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:41 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Nadia Cat aaliiiiii bud mamnun
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:42 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Mohamad Taghi Baghban خیلی زیباست مرسی
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 04:44 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Saied Khajehpour خیلی خوب
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 05:04 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 2‏ نفردر حال بارگذاری...
o
Par Vin قصه من و تو هم
كشك بود/ سپاس
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 05:15 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Mahin Jafary ممنون ...خیلی زیبا کشک بود ... دستت طلا دوست عزیزم ...
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 05:35 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Navazesh Naseim ايستگاه بعدي
يه آدرس جديد
اما اين بار
رو كاغذ ننويس ،گم مي كني يامچاله
به خاطر بسپار....................قصه ادم ها
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 06:06 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 2‏ نفردر حال بارگذاری...
o
Hadi Ghanbarzadeh به احساسم دروغ گفتم
به اشگم چي؟
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 06:40 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Parastoo Ebrahimi واي ي ي ،فوق العاده زيبا و دلنشين بود...
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 06:49 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Lay La دلنشین
مرسی دوستم
...
...
!!!
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 07:03 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Leila Minaei یکی بود ،اون تو نبودی/یکی نبود ،اونم من نبودم/....سپاس استاد گرامی
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 07:28 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Amir Amiri مرسی عزیز.....در ختان ايستاده مي ميرند
نه هميشه...................جاری باشید
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 07:47 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 2‏ نفردر حال بارگذاری...
o
Shahab Sadat مرسي محمود عزيز
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 08:34 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
پیمان کیا بسیار زیباست //// درود بر شما //////////// .
در تاریخ اکتبر 08‏ و ساعت 10:51 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 2‏ نفردر حال بارگذاری...
o
Arghavan Rahmatjoo سپاس استاد...
در تاریخ اکتبر 09‏ و ساعت 12:59 قبل از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Arash Mousavi big like
در تاریخ اکتبر 09‏ و ساعت 01:54 قبل از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Farid Ghaemi سلام دوست خوبم
مرسی...ممنونم...
در تاریخ اکتبر 09‏ و ساعت 07:53 قبل از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Mahmood Aliabadi درود به همه عزيزان و سپاس كه خوانديد
در تاریخ اکتبر 09‏ و ساعت 10:16 قبل از ظهر‏ · خوشم آمدخوشم نیامد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
قصه من بالا رفتيم ماست بود
پايين اومديم دوغ بود
قصه من و تو هم
كشك بود

بسیار زیباست ، مرسی
در تاریخ اکتبر 09‏ و ساعت 10:52 قبل از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 2‏ نفردر حال بارگذاری...
o
Nushin Khoshnam زیبا بود!؟
در تاریخ اکتبر 09‏ و ساعت 12:23 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Arman Taghimehr مرسی خیلی زیاد...
در تاریخ اکتبر 09‏ و ساعت 10:32 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Sheila Shad Sepaas :))))
در تاریخ اکتبر 09‏ و ساعت 11:52 بعد از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
o
Nasrin Saber یکی بود،اون تو نبودی...یکی نبود،اونم من نبودم...واقعا زیباست جناب علی آبادی عزیز.
در تاریخ اکتبر 10‏ و ساعت 09:54 قبل از ظهر‏ · خوشم نیامدخوشم آمد · 1 نفردر حال بارگذاری...
*
دیدگاه خود را بنویسید


نگارخانه:نگاره‌های دیواری · 6‏ از 213‏
دیده شود توسط:
PublicPublic
به این عکس برچسب بزنیدپایان برچسب‌زنیافزودن جایگاهEdit Locationدریافتنگاره‌ی نمایه‌ام شود
پاک کردن این نگاره
با فرستادن پیوند زیر، این تصویر را با هر کس که می‌خواهید به اشتراک گذارید:
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=1954989328394&l=8e43c8d5a0
دیدن همه
زادروزها
Bahareh Khorrami II
امروز زادروز اوست.
زادروزش را شادباش بگو
Javad Shojaei Fardsia
زادروز اوست.
زادروزش را شادباش بگو
Facebook © 2011 · فارسی
درباره‌ی ما · تبلیغات · یک صفحه بسازید · گسترش‌دهندگان · فرصت‌های شغلی · حریم خصوصی · شرايط استفاده · راهنما
‪Afshin Abdollahi-gharib‬‏ و سارا کازرونی‏ اکنون با هم دوست هستند.
چند ثانیه پیش
‪Taghi Emamian‬‏ یادداشت‏ ‪Ali Kadkhodaie‬‏ با عنوان شام اخر‏ را می پسندد.
چند ثانیه پیش
‪Shahab Sadat‬‏ فرستاده‏‌ی ‪Niloufar Yazdanseta‬‏در ‪IRAN‬‏ را می‌پسندد.
چند ثانیه پیش
Fattaneh Khoshkvari‏ پيوند‏ مای لیدی‏ را می‌پسندد.
Vesal Taj‏ وضعیت‏ Armin Shafai‏ را می‌پسندد.
مر یم‏ و Amir Ariya‏ اکنون با هم دوست هستند.
Ava Kamali‏ پيوند‏ Paulo Coelho‏ را می‌پسندد.
Mahak Yeganeh‏ دیدگاهش را درباره‌ی وضعیت‏ مرسی از مهرت حسام عزیز...انگار...‏ بیان کرد.
Nazli Vhd‏ نگاره‏ Saeideh Sadat‏ را می‌پسندد.
Shirin Saliani‏ پرسش بیچاره مردا یا بیچاره زنا؟ سوال ستان‏ را با بیچاره جفتشون!!‏ پاسخ داد.
نمایش قديمی‌تر

* Nasir Amini
* Reza Afzali
* Taghi Emamian
* Younes Hossein Zadeh
* Zohreh Ghodrat
*
MORE ONLINE FRIENDS (53)
* Abra Nirvana
* Abtin Javid
* Afshin Atri
* Ali Abdolrezaei II
* Aliasghar Rashedan
* Alireza Adineh
* Amir Hekmat
* Amir Milad Zafar
* Amir Mojiri
* Anjam Koye
* Asad Nekookish
* Asghar Nouri
* Bahman Tamaddon
* Borna Ahadi
* Farid Farnama
* Farideh Mehr Pardak
* Farnaz Jafarzadegan
* Ghanipour Isaac
* Hamed Mousavi
* Javad Shojaei Fardsia
* Jila Vaziri
* Kamran Azadi
* Kazz Muzic
* Kurosh Ariaie
* Lotfi Morteza
* Mahtab Fathi
* Manijeh Golbacheh
* Marziyeh Akbarpor
* Meer Mushfique Mahmood
* Mehri Eskandari
* Mohammad Mohammadali
* Mohammad Reza Sadr
* Nafiseh Razian
* Nasero Bushehri
* Nasrin Ramzanali
* Nima Mohamadi
* Rosa Jamali
* Saber Hosseini
* Saeed Armat
* Sami Azad
* Satyar Emami
* Sepehr Jahani
* Sepideh Bl
* Shabnam Mo
* Shahrokh Raisi
* Siamak Gholizadeh
* Siamak Teimorpour
* Vesal Taj
* حبیب موسوی بی بالانی
* سیما ریاحی
* شورش لرستانی
* ناصر اشجاری
* کاوه آهنگر



* Available to Chat
* Chat Sounds
*
* Limit Availability...

Hide sidebar
گفتگو (58)

* Available to Chat
* Chat Sounds
*
* Limit Availability...

گپ

*
در حال بارگذاری...

00
Marziyeh Akbarpor
0

* افزودن دوستان به گپ...
*
* دیدن همه‌ی گفتار
* بستن پنجره
*
* گزارش به عنوان هرزنامه

برای خروج دکمه‌ی ESC را بزنید
Marziyeh Akbarpor
Chat Conversation Start
امروز
[Marziyeh Akbarpor]
گزارش · 11:50am
salam
khob hastin?
Chat Conversation End
Marziyeh is typing...

بفرمائید
چند لحظه
درین هوای سرد
قهوه ی داغی کنار هم
طلبکار ، که نیستیم
انتظار ، داریم
نه از غریبه ، از تو ،آشنا
قبول
درین شبهای تار
چشم ، چشمی نمی بیند.
اما
مطمئن ، که می شنود
نازنینم
خشم را بسوزانیم،
در جشنِ آتش.
خاکسترش را بسپاریم ، به دامان نسیم
تا
بگسترانیم بذر عشق را
در جای جای وطن
سلام دوست من

پارش نکن
با هم کشیدیم
یه روزِ آفتابی
زیر طاقِ رنگین کمون
یه رویای سبز ،دنیایی قشنگ
با یه حوز
وسطِ حیاطِ قدیمی
چندتا ماهی
بیاد خاطراتِ آن ، نه خیلی دور
دو تا پرنده
دو جفت چشمِ عاشق
با هم کشیدیم
پارش نکن ،بهترین صفحه زندگیمو

بفرمائید
چند لحظه
درین هوای سرد
قهوه ی داغی کنار هم
طلبکار ، که نیستیم
انتظار ، داریم
نه از غریبه ، از تو ،آشنا
قبول
درین شبهای تار
چشم ، چشمی نمی بیند.
اما
مطمئن ، که می شنود
نازنینم
خشم را بسوزانیم،
در جشنِ آتش.
خاکسترش را بسپاریم ، به دامان نسیم
تا
بگسترانیم بذر عشق را
در جای جای وطن
سلام دوست من

در نزدم ،بازش کردی
اشگی نریختم ،
برام پاک کردی.
از ،دردم نگفتم
با جون و دل ،گوش دادی.
کمکی نخواستم
اما تو
دستاتو باز کردی.
صدات نزدم
با همه وجود
جوابم دادی.
تنها
برای ،آرزوهام
یه گلدون خواستم
تو به من ،
یه جنگل عشق ،هدیه دادی.
یه کم یواش ،نازنینم
بزار بهت برسم
خونهِ من همینجاست
خونهِ تو کجاست؟
دوست من

بدهکارم
بدجور ،تا خِرخِره
به همه
مجید ،حمید.......
رفیق و دوست ،غریبه و آشنا
دارم خفه می شم
بدهکار ؟
نه
نارو زَن،کلاه بردار
شایدم
فراموشکار
که
هستم ،
او نیست
و
ماندم ،
او رفت.
همین دیروز
زیر اون سایه
کنارِ
اون نهالِ سبز
با آوازِ ندا
می رقصیدیم
دستامون ،تو دستِ هم
قول دادیم به همدیگه
از اولش تا آخرش، هرچی می خواد بشه، بشه
باز
ما همه با هم هستیم
بدهکارم ،
بد جور ،دوستِ من

زنده ام
هنوز نمرده ام
قبرم
نَکنید.
افتاده ام
لیک ،نشکسته ام
خاک بر سرم
نکنید .
خار نشده ام
هنوز ،هوشیارم
خاری برین چشم
نکنید.
سکوتم
فریاد شد
شما دوستان؟!
خفه ام
نکنید.
شعرم دگر سپید نیست ،
سیه شد
به این بهانه ،که شعر نیست
سانسورم
نکنید.