۱۰/۰۷/۱۳۸۷

همسفر


هر دو ما
روی یه موج
توی یه قایق
زیر سقف ـ یه آسمون اسیر شدیم.

زخممون
زخم یه خنجر.
دردمون
مرگ شقایق.
آرزومون
دیدن یه آسمون صاف
رسیدن کنار ساحل و دویدن، روی ماسه های داغ ـ

هر دومون
همسفریم.
مسافر یه جاده ایم.
شاید
مقصدمون یکی نباشه
اما
هر دومون همسفریم.
مسافر یه جاده ایم.