۵/۰۶/۱۳۹۲

آبی به این آسیاب نریز
بی فایده است ، نمی چرخد
دیر سالی است که مویی را سپید نکرده است
روزگار عجیبی است
جوانان خود با سیاهی می روند
و سگان غریبه ای را خبر نمی کنند
هنوز هم می توان شنید به شبها فریاد گرگ،گرگ چوبان را
و می توان دید ،به خانه نشستن مردم را به خیال دروغ
از من نشنیده بگیر
زمزمه ها خبر آورده اند
این دیگر آسیاب نیست ،همان دیو است
که سالیان سال پیرمرد با او جنگید و ما سالیان سال به او خندیدیم

هیچ نظری موجود نیست: