۵/۰۹/۱۳۹۲

قصه ها گشتم
شعر ها سفر کردم
کوچه به کوچه،خانه به خانه
با گلها گریستم تو را ،هنگام افتادن اشگ ستاره ای به وقت سحر
و با نسیم سخن گفتم تو را ، شب هنگام از روزنه ای که نور ماه را برایم به عیادت آورد
همیشه دیر رسیدم تو را
کمی فرصتم بده ،خسته نیستم ،
می آیم به جشن بهار
نزدیک است
تو برو، نگرانم نباش
گیر افتاده ام ،اسیرم
بهمن را

هیچ نظری موجود نیست: