قصه ها گشتم
شعر ها سفر کردم
کوچه به کوچه،خانه به خانه
با گلها گریستم تو را ،هنگام افتادن اشگ ستاره ای به وقت سحر
و با نسیم سخن گفتم تو را ، شب هنگام از روزنه ای که نور ماه را برایم به عیادت آورد
همیشه دیر رسیدم تو را
کمی فرصتم بده ،خسته نیستم ،
می آیم به جشن بهار
نزدیک است
تو برو، نگرانم نباش
گیر افتاده ام ،اسیرم
بهمن را
شعر ها سفر کردم
کوچه به کوچه،خانه به خانه
با گلها گریستم تو را ،هنگام افتادن اشگ ستاره ای به وقت سحر
و با نسیم سخن گفتم تو را ، شب هنگام از روزنه ای که نور ماه را برایم به عیادت آورد
همیشه دیر رسیدم تو را
کمی فرصتم بده ،خسته نیستم ،
می آیم به جشن بهار
نزدیک است
تو برو، نگرانم نباش
گیر افتاده ام ،اسیرم
بهمن را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر