۵/۰۶/۱۳۹۲

غسلم دهيد
به تعميد
در چشمه زلالِ دوستي.
بدنيا آمدم
طرد
از بهشتِ دروغ،
و
سياهچالهاي نفرت
گذشته ام.
سياه و سفيدِ ديدگانم را
چشم گشودم
باغ ارغوانها،دشت گلهاي رنگارنگ
و
عبور كردم،اوهام را
از تعفن بودن،ايستادن.
بغضم
شادي تركيد
امروز را
از شستنِ دوباره چشمها
سلام
زندگي

هیچ نظری موجود نیست: