۵/۲۶/۱۳۹۲


باورت شد
دارو ندارم را
جوانی وشادابی روزگارم را گرفتی !؟
آثاروجودت رابر پیشانی ام
زخمها برجان وقلبم نشاندی !؟

بدان هستم ، هنوز زنده
کاری نکرده ای
کُنج قلبم گوهری است
ندیده ا ی
رفیق تنهایی وهمدمی
که نمی دانی
اشکهایم را ببین ، خشکش نکردی
لبخندم را ببین
که هنوز هم
نربودی

هیچ نظری موجود نیست: