۵/۱۰/۱۳۹۲


1
مي خواهم گم شوم
به نقطه اي دور
دورتر از مكان و زمان
براي تولدي ديگر
آغوشت را باز كن
نازنينم
2
هنوز هم مي بارد
و من هنوز هم منتظرم
همه جا را شست
و من هنوز هم خشكِ خشكِ خشكم
زير تكه اي سايه ،كه جا ماند ه ام
هنوز هم مي بارد
و من منتظر كه سايه ها عبور كنند
اما شايد زمانش فرا رسيده است
كنار زدن سايه ها را
چتر ها را بايد كه بست
نازنين

هیچ نظری موجود نیست: