۵/۱۳/۱۳۹۲

همه نگاهی که ریخت
بر بستری بدون متن
سفید
اشاره ام همان
دستمالی شده ترین موضوع است
زندگی
رقصیدن در خالی ترین فضا
و بی وزنی در میان زمان
بازی با عشق کردن است
همراه
حرکتی موزون و یک نواخت
از طلوعی که گره می خورد به غروبی
در توهمی که به آرامی سایه می کشد لانه موریانه هایی که می جوند تک تک سلو لها را
برای باز کردن ترکهایی سیاه
که می بلعند ثانیه به ثانیه تار پودش را

هیچ نظری موجود نیست: