۷/۰۹/۱۳۹۱

نتوانستم تو را در خودم انکار کنم
وقتی
بوی عطرت کوچه ای را خبر کرد

چراها را فراموش کن
دوست خسته من

بایدها را شروع کرده ایم
این شب هم می گذرد ، با من یا بدون من
و خورشید ، صبح را با طلوعش خواهد کشید
بی شک
فردا روز دیگری خواهد شد

هیچ نظری موجود نیست: