با هم آمده ایم
چون سایه هم
نه در این تنهایی ایستگاه ، فقط
که لحظه هایم را نذر نگاهش می کنم
حتی
هنگامی که هیچ ایستگاهی نبود
چون سایه هم
نه در این تنهایی ایستگاه ، فقط
که لحظه هایم را نذر نگاهش می کنم
حتی
هنگامی که هیچ ایستگاهی نبود
پدر بزرگ بود و رادیویی تک موج
و گوشهایی که سفیدی وضعیت ِسیاهی را انتظار می کشیدند
بختم سیاه بود یا سفید ؟
نمی دانم
اما هنوز هم منتظرم ، صف های طویل انتظار را
و گوشهایی که سفیدی وضعیت ِسیاهی را انتظار می کشیدند
بختم سیاه بود یا سفید ؟
نمی دانم
اما هنوز هم منتظرم ، صف های طویل انتظار را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر