بوی تعفن می دهند ، لحظه های بی عبورم را
فشرده ام ،سخت
میان دو لحظه گندیده ام
در
قدمهایی که عبورم می کنند ، تکّه های لهیده شده ام را
و من که هنوز هم
به ابر بالای سرم حسادت می کنم
که آرام ، آرام در نسیمی خوش می رقصد دیدگانم را
فشرده ام ،سخت
میان دو لحظه گندیده ام
در
قدمهایی که عبورم می کنند ، تکّه های لهیده شده ام را
و من که هنوز هم
به ابر بالای سرم حسادت می کنم
که آرام ، آرام در نسیمی خوش می رقصد دیدگانم را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر