۵/۰۹/۱۳۹۰

تنها
در انتهای کوچه ای خلوت
زمزمه هاي
تسبیح و
ذكرضلوات
تنها آهنگی
مي رقصيد

خورشید با غم
پشت پرده ابر نظاره میکرد
گویی تحملی برای دیدن نداشت
خیره به انتهای کوچه
منتظر
که شاید تنها یکبار دیگر
صدایش
یاکه نگاهش
فقط یکبار
شاید
بوسه ای ازلبانش

هیچ نظری موجود نیست: