۸/۱۰/۱۳۸۵

همین امروز



بیا ای دوست پیاله ای بر لب زنیم
عمری نمانده
این چنین بر بادش دهیم

دیری نیست که دوستان در غم ما بنشینند
بهر چه
با غم این دم آغازش کنیم

این سفر همه رفتند و ما هم در پی آن
امروز سهم ما شد
کزین خمره می خوریم

غم بیهوده مخور بی من و تو می گذرد
این چرخ می چرخد
بازنده اش تنها ماییم

غصه بهراین روز همه بیهوده گشت
امروز
یا که فرداست بر خاک شویم

هیچ نظری موجود نیست: