۹/۰۹/۱۳۹۲


گاهی ساده می افتد
اتفاقی که ساده نیست
و به سادگی فراموش نمی شوند
و به سادگی بخشیده نمی شوند
وقتی می دانیم هنوزهم حضور دارند
می ترسیم
از تنهایی ، سکوت و تاریکی
و گاهی از چهرهایی آشنا
ومن حتی می ترسم از آلبوم خاطراتم
و مجبور می شوم ، گاهی فرار کنم
اما همیشه سایه ای است که می آید
کاش می شد پائیز شوم
تا همه برگهای وجودم را به خواب بسپارم
وکاش می توانستم
فریادش زنم ، اعترافش گویم
فراموشش کنم
عبورش کنم
شاید
بخشیدم او را

هیچ نظری موجود نیست: