۹/۰۹/۱۳۹۲


طلوعی که غروبی نکرد.
ستاره ای که سوخت.
آسمان کویری که خورشید سرابش شد.
و ابرهای بی بارانی که پرپر می شدند باران را
در زمینی خشك
که فقط گریست
روزی را
که سکوتِ پروانه ها ، پیله دریدند سیاهی را
و خون می غلطید در عاشورا
بر آسفالتِ سرد خيابانها

هیچ نظری موجود نیست: