۸/۱۱/۱۳۹۲

فصل ترکیدن تاولها
گرگ و میش خواندن آرزوها
و بی خوابی آن شبها
که شهر کودن بود و نه حوصله ای برای شنیدن داشت
و نه جایی برای چسباندن اعلامیه ای
من
شعر می خواندم فراوان که پرواز می کردند
همه تراکم سایه ها را

هیچ نظری موجود نیست: