۲/۰۳/۱۳۸۷

خرابم کردی



از سر شب تا سحر
مست و خرابم کردی
تیمار نه
بیمار و زارم کردی

گرمای وجودت
آتشی زد
بخرمن وجودم
خاموش بنما حالی که زارش کردی

حقیقت وجودت
بهر شفای آدمی گشت نسخه
درمان بنما زخمی که خنجر کردی

بهر تنهایی آدم
تو پیغامی ز درمان بودی
سیب سرخم چه دادی؟
در بدرم کردی

گفت می فروش شب مستان خراباتی تو
روشن بنما
حال که خرابم کردی




هیچ نظری موجود نیست: