۱/۲۸/۱۳۸۷

مستی


پرکن ساقی
تا که هویدایت کنم
شدم لبریز عشق و
عاشقی کنم

رخصتی ده
تاکه فرصتی کنم
بنوشم ز آن می و
هوشیاری کنم

بگیر حس ز تنم
تاکه پرواز کنم
میان این همه مست
این منم
که عریان کنم

بریز که دگر
حکمی بر این تن نکنم
بریز
رسید
آن دم
که دیوانگی کنم