۱۲/۰۸/۱۳۸۵

حبس


شاید تارهای یک عنکبوت شروع یک زندگی ونبودش بمعنای پایان زندگی اش تلقی شود اما برای یک انسان کشیدن حصار بدور خود بمعنای پایان زندگی اش خواهد بود. لااقل برای من چنین بود





زمستان رفت

پناه به خوابم هنوز
بهار آمد
گرفتار خزانم هنوز

می چرخد فلک
من ایستاده ام
منتظر رسید نش به خود هستم هنوز

شبم روزگشت

روزم به شب
فرقش به رنگ مانده
برایم هنوز

فاصله ام به زمان گشته بسیار
در الفبای زندگی
اسیرم هنوز

همچون رودی در چنگال خاک
شده ام مدفون
باورش ندارم هنوز

کشیدم حصاری به دور زندگی
زندگی حبس ومن اسیرم هنوز




هیچ نظری موجود نیست: