همین جا آغاز کردم
کنار خیابان
در کوچه پس کوچه های خاکی
هنگام آبستن شدن اتفاقها
به فصل درو دلواپسی ها
همین جا دیدم ، همه خدا را
فاصله بین همه من بود ، با همه او
و اسکناسهای مچاله ای که قاپم را می دوزدیدند
برای همه رویاهای سبزم
پشت همه چراغهای قرمز
کنار خیابان
در کوچه پس کوچه های خاکی
هنگام آبستن شدن اتفاقها
به فصل درو دلواپسی ها
همین جا دیدم ، همه خدا را
فاصله بین همه من بود ، با همه او
و اسکناسهای مچاله ای که قاپم را می دوزدیدند
برای همه رویاهای سبزم
پشت همه چراغهای قرمز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر