۸/۲۴/۱۳۹۱

به فصل سکوت
که نسیم هم در بغض باران نمی ترکد
و ابرهای خاموش سر به بالین هم نمی گذارند
من به ترجمه نگاهت مشغولم
تا رمز بشکافم تمامی طول شب را
از قاب خسته ای که به دیواره دلم میخ کوب کرده ام
و بارها می خوانم
تا فصل
طلوع دوباره ات

هیچ نظری موجود نیست: