۸/۲۴/۱۳۹۱

به عمق همه دردها ، زخم دارم
وبه اندازه همه مسافران ، در راه مانده ام
هنوز هم پشت خطم
اسیر ریلهایی که گوش سپرده ام ، چشمهای منتظری را
و دستانی که به پرواز آورده ام برای شکار لبخندی بر لبانی خسته
برای تقسیم با تو
چیزی ندارم جز همین دستان خالی ام
کمی زود آمده ام ، شاید هم کمی دیر کرده باشم
اما هنوز هم افق را تنفس می کنم
و نسیم آمدنش را می شنوم

هیچ نظری موجود نیست: