۸/۲۴/۱۳۹۱

جابي براي جابجايي نبود
ترانه نبود
مرثيه مي خواند
باران
در انتهايي ترين و كورترين روزنه هاي اميد ،خوابيده بود
وقتي بر سرش نازل شد
و سپس اين خاكي ترين مسافر زمين بود ، كه به گل مي نشست

هیچ نظری موجود نیست: