۱۱/۱۰/۱۳۹۰


پرسه می زنم
زیر تک چراغ محله
که شب را بیداری می کشد هنوزم ،کوچه های خاکی خاطره ها را
با پاهایی خسته
که مستی را تلو تلو می خورد
تکیه بر دیواری کاگلی
کنار جوی آب
آسمونی
پر ستاره ،تولدیه رویا را شمع روشن می کنم
برای مردم خستهِ شب
با فریاد
سر اومد زمستون و توی سرمای زمستون می خونم

هیچ نظری موجود نیست: