۹/۰۷/۱۳۹۰


سير تكامل هنر(3)
پست مدرنيسم در ادبيات(شعر)
پس از جنگ جهانی دوم ،جامعه سرمایه داری شاهد تولد اندیشه ای بود که بعد ها پسامدرن معرفی گردید اندیشه ای که از درون جامعه ای با اضداد گوناگون که نتیجه ای جز ویرانی را به ارمغان نمی آورد سر بیرون آورده بود این اندیشه نه برای حل این اضداد بلکه بنوعی نتیجه آن محسوب می شد، اندیشه اي که اول بار از علومی چون معماری و یا نقاشی خود را معرفی و سپس به بسیاری از ستون های جامعه سراید کرد،
البته اینکه اندیشه ای در مقابله با اندیشه سرمایه داری مطرح شود چیزی غریبی نبود چرا که جهان پیرامونی شاهد اندیشه های متفاوتی در تقابل با این نظام بوده است، اندیشه هایی که می توان از مارکسیسم در این زمینه سخن گفت ،اما تفاوت اساسی بین این اندیشه نوظهور با دیگر اندیشه ها نه تفکری بر علیه نظام حاضر بلکه تفکر و اندیشه ای بود بر علیه تمامی اندیشه های موجود از بدو تولد آدم تا به کنون،زیرا این نوع اندیشه مشکلات را نه در تفکر سرمایه داری از هر نوعش و یا اندیشه مارکسیسم می دید و نه مبلغ اندیشه ای برای استقرار بجای این نظام یا آن نظام جستجو می کرد ،بلکه یک پست مدرنیسم با نگاه به اندیشه و در راستای آن با صورت مفاهیم مشکل داشت و معتقد ،که اگر آدمی طور دیگری می اندیشید و بر آن هیچ مطلقی را نمی پَرَسید دنیا به این همه امواج اضداد بر خورد نمی کرد ،شاید درکی ذهنی که بشکلی معتقد است هیچ چیزدیگری جز اندیشه بشری نیست و اگر این اندیشه آزاد باشد تا خود مفاهیم را ترسیم کند به امروز نمی رسیدیم ،پس باید طور دیگری اندیشید اما چطور و با چه نسخه ای مطرح می سازد .اینکه این درک ذهنی تا چه حد می تواند درست یا غلط باشد واقعیتی بود که در آن دوران تاریخی مطرح گردید ایشان شاید در مفاهیم مشکلی نداشته باشند اما این با قرار دادنشان در ظرفی فعلی آنان است که مشکل دارند،اماآیا خود به تصویری روشن از ظروف خویش برای مفاهیم توضعی دارند یا نه؟ پاسخ آنان خیر است و این تفاوت اصلی آنان است با دیگر اندیشه های مخالف . چرا که اندیشه های دیگر هریک برای تغییر مفاهیم به توضیح دیگری در باره آن می رسد اما یک پست مدرن به آزادی در ساخت ظروف مشخص نزد هریک از افراد جامعه اعتقاد دارد و یقین که می تواند هر لحظه تغییرش دهد،و اینطور نیست که از ساخت ظرفی مشخص برای مفهومی مشخص ارزشی داشته باشد.
بطور مثال اگر از یک پست مدرن بخواهیم اندیشه خویش را در زمینه یک تصویر از خانه برای ما بکشد مطمئنا تصویری نخواهی که من و یا شما از آن در ذهن داریم و یا حتی تصویری که تا کنون بشر از آن داشته است ،با چنین درکی است که شاهدیم در معماری به خلق آثاری فروان دست پیدا می کنند ،
این اندیشه توانست در زمینه های متفاوت و رشته های گوناگون خود را نشان دهد ،زمینه هایی چون معماری ،نقاشی ،مجسمه و موسیقی ویا شعر.و این خلاصه سعی خواهد کرد درک و اندیشه این مهم در ادبیات و شعر را توضیح و تاثیر آن درادبیات و شعر ایران بپردازد.
در تقسیم بندی شعر این توضیح را داده ایم که شاید بتوان آن را در دوتقسیم کلی قرار داد . شعرهای اعتراضی و اعترافی که تفاوت شعر کلاسیک و معاصر را در قالب شدن اندیشه بر شکل شعر بیان کردیم . و توضیح دادیم و قتی یک شعر با اندیشه ای مطرح و خلق می شود نمی تواند دارای پیامی خواص نباشد. اما وقتی شما قائل به پیام نیستید واگر بخواهید مطلبی را عرضه کنید تنها با اشاره به صورتهای مسئله معلوم نیست که خواهان چه هستید و شاید زیبایی یک شعرپست مدرن نیز در همین نقطه است که این فرضت را برای خواننده اش ایجاد می نماید تا خود شکل خواص خویش را در تصویر سازی خویش را داشته باشد ،اما باز این زمانی میسر است که شعر را شروعی قائل شوید و فضایی اما در درک یک پست مدرن این مفاهیم نیز قابل تغییر.
و یا بهتر بگویم که شعر در دیدگاه یک پست مدرن می رود تا در عرصه شكل و اندیشه بار دیگر تغییر نماید.همانطور که در بالا نیز اشاره شد درکهای دیگر مخالف نظام سرمایه با بررسی گذشته به جمع بندی و نتیجه ای غیر از آن چیزی که هست می رسند اما یک پست مدرن وقتی با شکل سازی ذهن با مفاهیم گذشته و حال مشكل دارد نمی تواند درک و شكلی مشخص از مفاهیم چه در گذشته و حال داشته باشد مسائلی از قبیل عشق نفرت خدا پیغمبر آزادی ظلم سیاهی و غیره بر مبنای همین ما با شعری روبرو هستیم با فضا سازیهایی کاملا نو و در خیلی از مواقع سخت از درک آن شاید هنری جدید با ترکیبی از معنایی جدید و بازی آن بر صفحه سفید،
شعری که آغازی نداشت و به پایانی اشاره ای نمی کرد ،شعری که در ظاهر دارای پیامی خاص برای خواننده به ارمغان نمی آورد ولی خود پیامی بودشعری پیامبر گونانه و گاه با درکی پوپولیستی و شاید با رکه هایی از آنارشیسم با قرار دادن شعر در فضاهای گوناگون و ناهمگون ذهن خواننده را درگیر خویش می نماید این شعر بر خلاف شعر های کلاسیک و معاصر که در یک نقطه با هم اشتراک داشتند یعنی شاعر سعی می نمود در اثر خویش رد پایی از یک من و یک تو را بر جای داشته باشد را هم زیر سئوال برده و با منها و توها شعر خویش را آراسته و یا شاید نه منی را تصور کنید و نه تویی را. در شعر پیش از آن و در هر شکلش شعر با ذهن شاعرش منی را خلق می کردو این من را خواننده تصویر سازی و با تویی یا اویی در تقابل . اما این یکی از مهمترین عرصه هایی است که یک پست مدرن در تغییر شکلی شعر پدید می آورد.
اما نکته ای که باید توجه داشته باشیم از نقطه نظر شعری نه به درستی و یا غلط بودن چنین درکی از پدیده ها است بلکه دقت در این مهم است که این اندیشه در یک بستر عینی یعنی در جوامعی مطرح می شود که در حال عبور از مدرنیسم هستند و حل بسیاری از اضدادی که شاید در کشورهای در حال توسعه تازه شرو ع آنند این بسیار مهم است که این شعر فارغ از خوبی یا بدی و یا اینکه می توانست دارای خوانندگانی باشد یا نه و در چه وسعت . توجه دوستان به این مهم است که رشد این پدیده در یک بستر عینی است یعنی عبور از دوران مدرنیسم است وخیلی سخت بتوان این اندیشه را در جامعه ای که هنوز تصور رسیدن به دروازه های مدرنیسم برایش خواب و آرزو است را توضیح دهید .
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست: