۳/۲۸/۱۳۹۰

انتظار

منتظرم
بدون هیچ بار اضافه
دریغ
ازیک ساک دستی
سبکتر ازتصورت
در نقطه ای کور
دورازچشمان حسد
بیایی
درآغوشت
رقص عشق را بیافرینم
ودر نفست
ذوب شوم
ببارم
مهم نیست
کجا
برای کدامین تشنه؟
نماز باران خوانده؟یانه؟
فقط ببارم.
منتظر
نه برای ایستادن،پوسیدن
برای جاری شدن
سبز کردن
بویت را
حس می کنم
بادبانم را گشوده ام
برای آغوشت
که بیدارم کنی
از این کابوس
تنهایی



هیچ نظری موجود نیست: