۱۲/۱۶/۱۳۹۰


شب هجوم آورده با لقمه های نان و شکلات های پیچیده شده در کاغذ های رنگی
ماهیگیری که پارو می زند زندگی را در شکار زندگی
من معلق در زمانی به دنیا می نگرم که وارانه می چرخد
قایقرانی که پارو می زند تا به خشگی رسد
قایقی که در حسرت قطره ای آب خوابِ نسیم دریا رادر آغوش صحرا می پوسد
و تعجب !! تنها علامتی است که در هر پیچی می تواند سبز شود
من معلق می بینم هنوز هم دنیایی که وارانه می چرخد
فاشیسمی که از صندوق جمهوری بیرون می خزد
و
جمهوری که با انفجار بمب متولد می شود
باز علامت تعجب سبز می شود
من هنوز هم معلقم زمانی را که وارنه می شوند مفاهیم
توپ ، تانک ابزار جمهوری می شوند آزادی را
و
صندوقِ رای ابزار فاشیم می شوند برای حبس آزادی
دنیا وارانه می چرخد و من هنوز هم معلق

هیچ نظری موجود نیست: