۱۲/۱۶/۱۳۹۰


آخرین باری که فریاد زدی خودت را "آهای آدم" کی بود؟
آینه ای که دیدی خودت را بدونِ هیچ ماسکی
گریستی کودک گرسنه ای را و پوشاندی عریانی و گرفتی دستی و.............کی بود؟
اومُرد
میان غباری از حماقت،در آغوش امواجی از جهالت
هنگامی که مرگ پشت خاکریزی از شب در کمینش نشسته بود
بدون حتی ناله ای
در كُنج اتاقکی دور از چشمهایی که ببیند مُردنش را
او مُرد
نه فقط از اصابت گلوله هایی که او را بوسه باران کردند
او مُرد
من مُردم ،و تو و تمامی بشریت
او مُرد
نه فقط بدست مزدوری که او را به گلوله بست ،چون من چشمهایم را بستم وتو وتمامی بشریت
سقوط کردم ،آزاد از بلندترین قله های بشریت
و خوش رقصیدم فقط بودنم را
او مُرد
قبل از اینکه بداند من مرده بودم و تو و تمامی بشریت

هیچ نظری موجود نیست: