۲/۲۰/۱۳۸۶

اون منم

آنقدر عاشقت هستم که با این عشق اسیرت نکنم







تو خودت خوب می دونی

عاشق و دیونت کیه

اونی که فریاد می کشه

دوستت دارم کیه

توی یه دشت گل بو می کشه

پیداد می کنه

می سوزه مثل غروب

تا تو بیای مثل یه ماه

اونیکه احتیاجی نیست

بگردی پیداش بکنی

کافی سر بگردونی

همونجا پیداش می کنی

با یک نگاه توی رود عشقت جاری می شه

فقط کافی بگی نه!

مثل یه نفس توی هوا گم می شه

اون منم !

منتظر میشم تاکه هر روز بیایی

بشینم نگات کنم

خستکی از تنم در بیاری

هیچ نظری موجود نیست: