۲/۲۵/۱۳۸۶

پشیمان



اینکه هر کس را امیدی است چیز غریبی نیست غریب زمانی است که در آرزوی رسیدنش زمان را از دست بدهی









بیاکه این پیمانه بی تو

ساغری ندارد

می در جام مانده

شور و حالی ندارد

دل بی تو شد اسیر

دگر امیدی ندارد

ویران کند این خانه

چاره ای ندارد

باز بهار آمد؛

بی تو هیچ لطفی ندارد

این قافله مانده

دگر ساربونی ندارد

چرخ می چرخد

بهر من حاصلی ندارد

می جوشد زندگی

بی تو معنایی ندارد

زمانی نمانده

انتظار سودی ندارد

جوانی گذشت

آمدنت حاصلی ندارد

هر پیمانه اندازه ای

بیشش ساغری ندارد

زندگی می گذرد

پشیمانی سودی ندارد


هیچ نظری موجود نیست: