۱/۱۹/۱۳۹۱


مسيرش را نه
اما زمانش را گم كرده است
سماجت مي كند ،بادِ هرزي است كه بر روياي پائيزي اش مي وزد، هنوز هم
يكي هوشيارش كند
برگ زردي به درختي نيست كه بر خاكش كند
ديگر هر كوري هم مي بيند
حتي در سياه ترين چاله ها ، بلندترين حصار ها و از پشتِ ضخيم ترين ديوارها
كه ما سبز شده ايم
كه بهار رسيده است

هیچ نظری موجود نیست: