۷/۱۵/۱۳۹۰

بدهکارم
بدجور ،تا خِرخِره
به همه
مجید ،حمید.......
رفیق و دوست ،غریبه و آشنا
دارم خفه می شم
بدهکار ؟
نه
نارو زَن،کلاه بردار
شایدم
فراموشکار
که
هستم ،
او نیست
و
ماندم ،
او رفت.
همین دیروز
زیر اون سایه
کنارِ
اون نهالِ سبز
با آوازِ ندا
می رقصیدیم
دستامون ،تو دستِ هم
قول دادیم به همدیگه
از اولش تا آخرش، هرچی می خواد بشه، بشه
باز
ما همه با هم هستیم
بدهکارم ،
بد جور ،دوستِ من

هیچ نظری موجود نیست: