و هر از گاهی نیز می میرم
چون اولین روز
بزور
وارانه ، دردستانی پر از خون و چشمهایی منتظر
زیر ضرباتی
که فریادم را بشنوند
تا در سکوتی به وسعت سلول
آرام ،تجربه کنم
مرگم را
چون اولین روز
بزور
وارانه ، دردستانی پر از خون و چشمهایی منتظر
زیر ضرباتی
که فریادم را بشنوند
تا در سکوتی به وسعت سلول
آرام ،تجربه کنم
مرگم را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر