۷/۱۰/۱۳۹۲


چون همیشه ام
بی نظمی که در هیچ ارتش منظمی جایی ندارد
و هیچ تعریفی ندارد ، حالم
وقتی کنارم نیستی
و در هیچ ظرفی نمی گنجد ، دردهایم
وقتی آرام و قراری نداری
هنوزهم
همان شاگرد آخر کلاسم
پشت آخرین نیمکت شگسته چوبی
با نمره هایی همه مرزی
با اینکه هیچ مرزی را هم نمی شناسم
و هنوز هم دفترم را خط خطی می کنند
آنان که نمی دانند ، پشت هیچ خطی نمی مانم
حق با تواست
من
هنوز خرده بورژوایی بیش نیستم

هیچ نظری موجود نیست: