۵/۲۵/۱۳۹۰

درد مي كشم
پا به ماهم ،
تو را،نديده ام
باطلاقي،دست و پايم بيرون
خودم
در اين درد ،
درد مي كشم
اگر ابري؟! كه طوفاني
بتاز
اين شكسته شاخه
درد مي كشد
ببار ،جاري
اين نقاش هم
دگر
درد مي كشد
ولي! مي دانم
تو پاياني
اين زمستان
بهار را
درد مي كشد

هیچ نظری موجود نیست: