۲/۳۰/۱۳۸۸

مزد دل




آتش اينبار از درون
شعله گرفت
خنجر از پشت برين قلب
آرام گرفت

طعمه زعشق كرد
تا رسوايش كند
دل ساده ام برين دام
گرفتار كند

تقدير بازيش دوباره
از سر گر فت
جام مرگ را ز دست
يار گرفت

ضعفم سلاحش شد
تا كه چنين كند
رسم مردانه نشد
كز پشت خنجر كند

پندم نشد گر هزار بار دگر
تكرارم كند
عاشقم
مزدم همين
كه ز دلبر گرفت

هیچ نظری موجود نیست: