۹/۱۶/۱۳۹۰

وشب هنگام
که می خواباند عشق را
قصه های هزارو یک شب
بیداری ، می کشید
شهوت را
بر رویا های سفیدِ یک زن
وبغض می ترکاند
مرا
میان آغوشِ فاحشه ای بنام پدر
تا بگریم
دنیایی را میان دیدگانم

هیچ نظری موجود نیست: