۹/۰۸/۱۳۸۹

وطنم

حتي اگر
در چاله اي مرا دفن كنند
يا كه
اين تن را قطعه قطعه اش كنند
هر قطعه اش در نقطه اي دفن كنند
باز هم
مي توانم زنده شوم
با فريادي
ويا حتي يادي
شايدتنها با كشيدن آهي
ازسينه يك هم وطن

اگر
پشت ديواري بلند حبسم كنند
ياكه
وادارم كنند
تا هزاران فرسنگ از وطنم دور شوم
باز مي توانم
در كوچه پس كوچه هاي اين شهر قدم زنم
مي توانم
بامردمم هم آواز شوم

حتي اگر
در پيچا پيچ سانسور خفه ام كنند
قلمها بشكنندو كتابها بسوزانند
باز مي توانم
طلوع خورشيد وطن را
روي تنم حس كنم

حتي اگر
بنام ترك و لر و بلوچ
فارس و عرب
شيعه و سني
اين وطن را از هم جدا كنند
باز مي توانم
ببينم
روز
يكي شدن را
روز
رهايي از من و ما شدن را
روز بر افراشتن
پرچم آزادي ايران زمين را

هیچ نظری موجود نیست: